آرمین جوجوی عسلی ما

اولین سونوگرافی

خب مامانی بعد از اینکه مارو حسابی سوپرایز کردی بخاطر حاملگی من برنامه مسافرت شمالمون کنسل شد و بجاش با مامان جون و باباجون و عمه مریم اینا یک هفته رفتیم اصفهان... تو این مدت من همش توی اینترنت مطالب مربوط به نی نی ها رو می خوندم و خیلی نگران بودم چون هنوز زود بود و هیچ علایمی از بارداری مثل تهوع نداشتم  و دکتر هم  نرفته بودم ...ولی بعد از مسافرتمون اواخر شهریور  رفتم دکتر و برای اولین بار دکتر تو رو که اندازه یه لوبیای کوچولو بودی نشونم داد و تکون های قلبتو نشونم داد...اشک توی چشمام جمع شده بود و من همون جا عاشق قلب کوچولوت شدم این یکی از بهترین لحظات زندگیم بود عزیز دلم...خلاصه اینکه کار من شده بود گشتن توی اینترنت و این چ...
1 مهر 1393
1